لب که می گشایی، کاینات، با تو به تسبیح می ایستند
و کلمات، آغاز رسیدن می شوند
زیباترین راه رسیدن به خداوند را آموخته ای.
می دانی که کلمات کلید رسیدن به ابدیتند.
باغ های ازل در کلمات مهربان تو جریان دارند.
زیباتر از آوازهای بی بهانه داوود، کلماتی اند که
برای حرف زدن با خداوند استفاده می کنی.
زیباتر از پرواز، قطره های اشک تواند که بر
گونه های مقدست جریان می گیرند.
تو آمده ای تا بوسه های ما، پیشانی گرامی تو
را برای آرام گرفتن داشته باشد.
هزار جان گرامی فدای هر قدمت
خاک امروز لبریز خوشبختی است؛
چرا که قدم های تو بی دریغ بر پیشانی خاک فرود خواهد
آمد،چون بارانی که مهربانی اش را از هیچ کس دریغ نمی کند.
آمدی چون نسیم.
آمدی؛ چون بادهایی که مهربانی نرمشان
را از تن جوانه های آرام، دریغ نمی کنند.
آمدی تا خواب آرام درختان، تا ابدیت جریان بگیرد و
روزها همیشه در روشنایی جریان بگیرند
و آفتاب پشت ابرها پنهان نماند و راه توبه
با دعاهای گرامی تو برای همیشه باز بماند.
فرم در حال بارگذاری ...