همیشه کار اصحاب کهف برایم سوال بود
اینکه چطور و چگونه دریافتند وقت هجرت است؟
چطور به این نتیجه رسیدند که باید خانه و خانواده را ترک گویند و
پناه ببرند به غار...
چگونه فهمیدند کار درست فقط و فقط رفتن به غار و چشم امید داشتن از سوی خداست..
بنظرم تنها سرمایه آن جوانمردان
توکل و اعنماد به خـــــــــــدا بود...
موضوع: "متن های زیبا درباره خداوند"
از حال دلم غافل شده ام
ساعت هایم میگذرند
اما من
تنها به گفتن خدایا شکرت بسنده می کنم
نکند روحم درگیر دنیا شده است..؟
می شود دوباره اشک هایم را به من باز گردانی
همان خلوت های شبانه ام را...
خــــــــدایا
مرا ببخش که از حال دلـــــــــم غافل شده ام...
این بار جور دیگری مرا دریاب...
کوچیک تر که بودم فکر می کردم بارون اشک خداست
ولی مگه خدا هم گریه می کنه؟!چرا باید دل خدا بگیره!!!!
دوست داشتم زیر بارون قدم بزنم تا بوی خدا رو حس کنم
اشک خدا را تو یه کاسه جمع کنم
تا هر وقت دلم گرفت کمی بنوشم تا پاک و آسمانی شوم!
آسمان که خاکستری می شد دل منم ابری می شد
حس میکردم که آدما دل خدا رو شکستند
و یا از یاد خدا غافل شدند همه می گفتند باران رحمت خداست
ولی حس کودکانه من می گفت:
خدا دلش از دست آدما گرفته
وقتی خدا از پشت، دست هایش را روی چشمانم گذاشت،
از لای انگشتانش آنقدر محو دیدن دنیا شدم
که فراموش کردم منتظر است نامش را صدا کنم
خدایا ...!
گاهـی تو را بزرگ می بینم و گاهـی کوچک،
این تو نیستی که بزرگ می شوی و کوچک
این منم که گاهی نزدیک می شوم و گاه دور ...!
می خواهم کمی بروم آن سوی دنیا
آنجا که آسمان ، پنجـــره بیشتر دارد
و خدا هم دیدی بهتــــر ...
گاهی خدا برایت همه پنجره ها را می بندد
و همه درها را قفل میکند…
زیباست اگر فکر کنی آن بیرون هوا طوفانیست
و خدا در حال مراقبت از توست…
خدایا شکرت
به خاطر اینکه هر قطره اشکم بهم یاداوری میکنه که
هنوزم بهم امیدی هست
خداوندا !
مگر نهاینکه من نیز چون تو تنهایم!
پس مرا دریاب
و به سوی خویش بازگردان ،
دستان مهربانت را بگشا
که سخت نیازمند آرامش آغوشت هستم ...
خدای خوب من!
مسیر زندگی به سختی اش می ارزد اگر تو در انتهای هر قصه ایستاده باشی.
گاه می اندیشم...
چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم!
همین مرا بس که کوچه ای باشد و باران..
و خدایی که زلال تر از باران است
با هر قدمی که در راه رسیدن به خدا برمیداریم ،
خدا یکصد قدم به ما نزدیک تر میشود ..
انتهاى شب
نگرانى هایت را به خدا بسپار و آسوده بخواب
خدا بیدار است...
شب بخیر
ﺍﯾﻤـــﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ . . .
ﮐــﻪ ﻗﺸﻨـﮕـﺘــﺮﯾﻦ ﻋﺸــﻖ
ﻧﮕــﺎﻩ ﻣﻬــﺮﺑـــﺎﻥ ﺧــﺪﺍﻭﻧـــﺪ ﺑـﻪ ﺑﻨـﺪﮔـﺎﻧـﺶ
ﺍﺳــﺖ . . .
ﺯﻧـــﺪﮔــﯽ ﺭﺍ ﺑـــﻪ ﺍﻭ ﺑﺴــــﭙﺎﺭ . . .
ﻭ ﻣﻄـﻤﺌـــﻦ ﺑـــﺎﺵ ﮐﻪ ﺗــﺎ ﻭﻗﺘـــﯽ ﮐــﻪ ﭘﺸﺘــﺖ
ﺑــﻪ ﺧـــﺪﺍ ﮔــﺮﻡ ﺍﺳــﺖ
ﺗﻤـــﺎﻡ ﻫــﺮﺍﺱ ﻫـــﺎﯼ ﺩﻧﯿـــﺎ ﺧـﻨـــﺪﻩ ﺩﺍﺭ
ﺍﺳــﺖ..
خدایا عاشق آرامش اسمتم..
فقط خداست که …
میشود با دهان بسته صدایش کرد…
میشود با پای شکسته هم به سراغش رفت…
تنها خریداریست که اجناس شکسته را بهتر برمیدارد…
تنهاکسی است که وقتی همه رفتند میماند…
وقتی همه پشت کردند آغوش میگشاید…
وقتی همه تنهایت گذاشتند محرمت میشود…
و تنها سلطانیست که …
دلش با بخشیدن آرام می گیرد، نه با تنبیه کردن…!
همیشه و همه جا …
به خاطر بسپاریم همراهی خدا با انسان مثل نفس کشیدن است
آرام، بی صدا، همیشگی . .
امروز از دیروز به مرگ نزدیک تریم به خدا چطور . . . ؟
در خود نگاه میکنم تا ببینم که خطا کجاست ..بعد از کمی تامل و قدری سکوت پی میبرم آنجا که خالی از خـــــــــداست..*
.*خدایا!*
با تمام کوچکی ام چیزی در کلبه درویشی ام دارم که تو با آن عظمتت نداری و آن خدایی چون توست که من دارم و تو نداری.
خدا را گفتم
بیا جهان را قسمت کنیم
آسمان برای من ابرهایش برای تو
دریا برای من موج هایش برای تو
ماه برای من خورشید برای تو
خدا خندید و گفت :
تو بندگی کن و انسان باش همه دنیا برای تو …..
من هم برای تو
خدایا
تو میدانی آنچه را که من نمیدانم
در دانستن تو آرامشی است و در ندانستن من تلاطمها
تو خود با آرامشت تلاطمم را آرام ساز . . . .
چنان زندگی کنچنان زندگی کن
تا کسانی که تو را میشناسند
اما خدا را نمیشناسند
به واسطه آشنایی با تو
با خدا آشنا شوند
بارالها
فانوس نورانیت را در مسیرم همواره روشن نگاه دار
که بی نور ایمانت من در تاریکی و درماندگی ام ...
کارگردان دنیا خداست!
مهم نیست نقش ما ثروتمند است یا تنگدست...
سالم است یا بیمار ...
مهم اینست که محبوبترین کارگردان عالم نقشی به ما داده!
نباید از سخت بودن نقش گله مند بود...
چرا که سخت بودن نقش: نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر هست ...
امیدوارم خوش بدرخشیم !
خدایا
هرگاه عاشقانه خواندمت عاشقانه تر جواب دادی...
هرگاه خالصانه تمنایت کردم مشتاقانه تر اجابت کردی...
چه روزها که ندیدمت ولی تو دیدی...
چه زمانها که نخواندمت ولی تو خواندی...
چه حکمتی ست در خدایی تو که این چنین مهربانی میکنی...
خدایا شکر که نفس میکشم خیلی ها این نعمت رو ندارن و با کپسول اکسیژن زنده هستند
خدایا شکر میتونم نگاه کنم به زیبایی هایی که افریدی، خیلی ها این نعمت رو ندارن
خدایا شکر میتونم لبخند بزنم به حکمتت، خیلی ها این نعمت رو ندارن
خدایا شکر میتونم صبح ها با دست خودم با پای خودم بلند شم، خیلی ها این نعمت رو ندارن
خدایا شکر که زیر یک سقف غذای گرم میخورم، خیلی ها این نعمت رو ندارن
خدایا شکر پدر مادر دارم، خیلی ها این نعمت رو ندارن
خدایا شکر دستم به جیبم هست و دستی دراز نمیکنم، خیلی ها این نعمت رو ندارن
خدایا شکر برای چهره ای که دادی و من راضی و عاشقش هستم، خیلی ها این نعمت رو ندارن
خدایا شکر میتونم درس بخونم برم دانشگاه، خیلی ها این نعمت رو ندارن
خدایا شکر امنیت جانی دارم، خیلی ها این نعمت رو ندارن
خدایا شکر که معتاد نیستم، خیلی ها این نعمت رو ندارن
خدایا شکر که سالم هستم و مریضی خاصی ندارم، خیلی ها این نعمت رو ندارن
خدایا شکر کفشی دارم لباسی دارم، اخه خیلی ها حتی این نعمت رو هم ندارن
و
خدایا شکر که فرصتی دارم و خدایم رو شکر میکنم چون خیلی ها دیگه این نعمت رو ندارن
خدایا ممنونم برای همه نعمت هایی که دادی، گاهی ناشکری های من رو از سر بی فکری بگذر
خداوند فرمود: ببرینش جهنم
او برگشت ونگاهی به خداوند کرد
خداوند فرمود : نبرینش، او را به بهشت ببرین!
فرشتگان سوال کردند چرا؟
جواب امد: چون او هنوز به من امید دارد...
دلم تنگه لحظه ای است که در پشت درب خدا می نشستم و با گریه خدا را صدا می کردم تا درب را باز کند اما نمی داستم که خدا*
هم بعضی وقتها خانه نیست و باید صبر کرد.
*دلم تنگ لحظه ای است که در باز میشد و میگفتم که ای خدا ، چرا اینقدر دیر در را گشودی ؟
و او میگفت در خانه من همیشه و بروی همه باز است .. تو خود این در را بسته بودی و بازهم تو خود بودی که در را گشودی..*
دلم تنگ در زدن است. دلم تنگ رحمت است،
من درصبحی زیبا یادت می کنم؛
تا همه لحظه هایت چون روز باشد
وهمه روزهایت به زیبایی تابلوی هزار رنگ...
امروز روز سپاسگزاری از خداوند است
اوکه عشق را آفرید،
تا یادمان باشد کسی هست برای عاشق بودن.
ایمان بیاوریم
به پرواز یک پرنده...
به طلوع آفتاب...
به تغییر یک فصل...
به آواز یک پرنده...
به لبخند یک رهگذر...
به گرمای یک دست...
به حضور یک دوست...
وایمان بیاوریم به عشق...
و به خدایی که همیشه با ماست.
روزهایتان عشق باران........
وقتی که دل از دنیا ، آمیخته ی درد است
خود را به خدا بسپار، وقتی که دلت تنگ است
وقتی که صداقتها ، آلوده به صد رنگ است
خود را به خدا بسپار، چون اوست که بی رنگ است
چون وادی عشق او ،دور از همه نیرنگ است
خود را به خدا بسپار ، آن لحظه که تنهایی
آن لحظه که دل دارد ،از تو طلب یاری
خود را به خدا بسپار ، همراه سراسر اوست
دیگر تو چه میخواهی! بهر طلب از دوست
خود را به خدا بسپار، آن لحظه که گریانی
آن لحظه که از غمها ، بی تابی و حیرانی
خود را به خدا بسپار، چون اوست نوازشگر
چون ناز تو میخواهد ، او را ز درون بنگر
خود را به خدا بسپار ، وقتی که تنت سرد است
با دلخوری به خدا گفتم :
درب آرزوهایم را قفل کردی
کلید را هم پیش خودت نگه داشتی!
لبخندی زد و جواب داد
همه ی عشقم این است،
که به هوای این کلید هم که شده
گاهی به من سر بزنی ...
من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست
در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است .
به او گفت چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی ؟
جواب داد که من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟
آن مرد عارف که از عرفای بزرگ ایران بود گفت: از خودم شرم کردم که غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم.
گفت و گو با مهربانترین مهربانان
از خدا پرسیدم: خدایا چطور می توان بهتر زندگی کرد؟
خدا جواب داد: گذشته ات را بدون هیچ تاسفی بپذیر، با اعتقاد زمان حالت را بگذران و بدون ترس برای آینده ات آماده شو. ایمان را نگه دار و ترس را به گوشه ای انداز.
شک هایت را باور نکن و هیچ گاه به باور هایت شک نکن .
زندگی شگفت انگیز است . فقط اگر بدانید که چطور زندگی کنید. مهم نیست که قشنگ باشی قشنگ این است که مهم باشی! حتی برای یک نفر...
مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی کوچک باش و عاشق . که عشق می داند آئین بزرگ کردنت را.
بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه تو با کسی.
موفقیت پیش رفتن است . نه به نقطه پایان رسیدن . فرقی نمی کند گودال آب کوچکی باشی یا دریای بیکران. زلال که باشی ، آسمان با توست.
دلها با یاد خدا ارامش می یابد
من میدانم نگاه زیبای خدا همراه من است ...
چه مهربان به کمک من میایی ...
چه عاشقانه با من مهربانی ...
چقدر ارام دستم را میگیری و یاری ام میکنی ...
در تمام زیبایهای زندگیم تو را میبینم و حس میکنم ...
با تو آرام و شادم .. ای تمام آرامش وجود من ...
چه زیبا گفتی تنها یاد خودت آرام بخش دلهاست ...
با یاد تو زنده ام و با یاد تو نفس میکشم ...
وقتی چترت خداست ...
بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد ببارد
وقتی دلت با خداست ...
بگذار هر کسی میخواهد دلت را بشکند
وقتی توکلت با خداست: ...
بگذار هر چقدر میتوانند با تو بی انصافی کنند
وقتی امیدت با خداست: ...
بگذار هر چقدر میخواهند ناامیدت کنند
وقتی یارت خداست: ...
بگذار هر چقدر میتوانند نارفیق باشند
بگذار آسمان ببارد...
باکی نیست...
تو با خدا بمان
چون چتر خدا بزرگترین چتر دنیاست...
خدا در دستی ست که به یاری می گیری
در قلبی ست که شاد می کنی
در لبخندی ست که به لب می نشانی
خدا در عطر خوش نانی ست که به دیگران می دهی
در جشن و سروری ست که برای دیگران بپا می کنی
آنجاست که عهد می بندی و عمل می کنی
خدا ،در تو ،با تو ، و برای توست
ماهیان از تلاطم دریا به خدا شکایت کردند
و چون دریا آرام شد خود را اسیر صیاد دیدند
تلاطم زندگی حکمت خداست
از خدا دل آرام بخواهیم، نه دریای آرام